ناقوس مرگ تدریجی مطبوعات

ناقوس مرگ تدریجی مطبوعات دست و هنر: وضعیت به شكلی است كه یكی از روزنامه نگاران و استادان روزنامه نگاری می گفت همیشه تصورم این بود كه در همین شغل روزنامه نگاری بازنشسته می شوم اما به نقطه ای رسیده ایم كه امكان دارد همین چند ماه مانده تا بازنشستگی را هم نتوانم با این شغل سر كنم.



به گزارش دست و هنر به نقل از ایسنا، محمد فاضلی، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در روزنامه ایران نوشت: شواهد نشان داده است روزنامه ها بیشتر و مجلات شاید كمتر، نوعی اضمحلال و مرگ تدریجی را تجربه می كنند. سیاستگذار و حكمرانی كه به ساختن جامعه ای توسعه یافته، با فاكتورهای تمدن، دموكراسی و مبارزه با فساد و توسعه فرهنگی می اندیشد باید از شنیدن چنین گزاره ای نیز بر خود بلرزد و عمیق اندیشه كند.

آری، كم و بیش ناقوس مرگ مطبوعات به صدا درآمده است. وضعیت به شكلی است كه یكی از روزنامه نگاران و استادان روزنامه نگاری می گفت همیشه تصورم این بود كه در همین شغل روزنامه نگاری بازنشسته می شوم اما به نقطه ای رسیده ایم كه امكان دارد همین چند ماه مانده تا بازنشستگی را هم نتوانم با این شغل سر كنم. چند فرضیه و تحلیل كه در خلال گفت وگوهایی كه با شماری از روزنامه نگاران به آنها رسیده ام و بر مرگ تدریجی مطبوعات دلالت می كنند به شرح زیر است.

اول. نظام صدور مجوزهای مطبوعاتی در كشور، عقب مانده و نامتناسب با روح زمان است. تصور كنید كه تیراژ برخی روزنامه های كشور بین چهار تا ۱۰ هزار نسخه است. گاه تا نیمی از این تیراژ هم در باجه فروش نمی رود. بخش عمده ای از تیراژ باقیمانده فقط در تهران مصرف می شود. این بدان معناست كه روزنامه باید برای انتشار متونی كه حداكثر بین دو تا پنج هزار خواننده دارد، مجوز بگیرد و سردبیر و مدیر مسئول برای انتشار متن هایی كه نامناسب تشخیص داده شوند، راهی دادگاه شوند. حكایت مجوز گرفتن و دادگاه رفتن برای نوشته ای كه حداكثر پنج تا ده هزار تیراژ دارد در حالی است كه نویسندگان متن های تلگرامی و اینستاگرامی گاه مخاطبان میلیونی و چند صد هزار نفری دارند، بدون مجوز گرفتن و دادگاه رفتن. یعنی در روزنامه نوشتن، در واقع انتخابی غیرعقلانی و پرهزینه است. نتیجه چنین وضعیتی آن است كه فضای مجازی – با محدودیت های كمتر و با پرداختن به مسائلی كه خواننده بیشتری جذب می كند – رقیب جدی فضای مطبوعاتی كشور می شود و به تدریج روزنامه ها مرجعیت خودرا در اطلاع رسانی از دست می دهند.

دوم. مجموعه ای از ناامنی های شغلی، سیاسی و حتی امنیتی روزنامه نگاران را تهدید می كند. روزنامه نگاری بااینكه هنوز در میان برترین رشته های علوم اجتماعی و ارتباطات جا دارد اما آن قدر شغل ناامن، پرخطر و بی ثباتی هست كه برترین هایی كه بتوانند در عرصه های دیگر زندگی خودرا تأمین كنند دست به این كار نزنند. نتیجه این وضعیت، توسعه حضور افرادی در این حوزه است كه الزاماً آموزش های روزنامه نگاری ندیده اند و به سبب خطرات و ناامنی های آن، هم به صورت حرفه ای مشغول روزنامه نگاری نمی شوند و هم به احتمال زیاد برای مدت طولانی در این حرفه باقی نمی مانند. بدیهی است كه خروجی روزنامه نگارانه این نوع روزنامه نگاران كمك شایانی به كیفیت روزنامه نگاری و حفظ جایگاه آن در نزد مردم نمی كند.

سوم. قیمت كاغذ بر اثر جهش های تورمی بشدت افزایش یافته است. روزنامه ای نظیر همشهری كه زمانی به تیراژ بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ هزار نسخه نیز می رسید و ضمیمه آگهی های آن به چند صد صفحه هم رسیده بود، امروز با تیراژ تا ۷۰ هزار نسخه منتشر می شود و تیراژ زیر ۲۰ هزار نسخه را نیز تجربه كرده است. تیراژ در مطبوعات را دیگر بازار یا سلیقه مخاطب تعیین نمی كند بلكه مقدار كاغذ در دسترس مطبوعات است كه تعیین كننده تیراژ است.

تصور كنید روزنامه ای با مثلاً هزار یا چند صد نفر كارمند بخواهد با تیراژ ۷۰ هزار نسخه ای اداره شود. نزدیك به ۵۰ درصد قیمت روزنامه در زنجیره پخش توزیع می شود. قسمتی از تیراژ به فروش نمی رود و در نهایت این چنین روزنامه ای باید با درآمد حاصله از فروش ۳۰ تا ۳۵ هزار روزنامه اداره شود. مطبوعاتی كه تیراژ كمتری دارند، وضعیت بدتری نیز خواهند داشت.

نتیجه طبیعی این وضعیت آن است كه پایین آمدن تیراژ سبب دور شدن آگهی ها از روزنامه نیز می شود. این واقعیت را هم باید در نظر داشت كه سایت های تبلیغاتی اینترنتی نظیر دیوار یا شیپور نیز در چهار سال قبل به رقیب جدی آگهی های روزنامه ها تبدیل گشته اند.

حال و روز مطبوعاتی را تصور كنید كه از سویی رقبایی سرسخت نظیر سایت های اینترنتی دارند و از سویی با گرانی كاغذ و هزینه های ناشی از تورم كه بر دستمزدها، هزینه انتشار و سایر ملزومات تحمیل می شود، مقرر است خودشان را اداره كنند و در محیطی بی ثبات و ناامن هم زیست می كنند.

چهارم. فقدان قانون كپی رایت در ایران نیز بر مشكلات روزنامه ها افزوده است. روزنامه ها مالك مطالب تولیدی روزنامه نگاران نیستند و فقدان كپی رایت سبب می شود مطالب تولیدی روزنامه ها تغذیه كننده خبرگزاری ها و سایر بازنشركننده های اخبار و مطالب ایشان در فضای مجازی باشند. برخی روزنامه ها تلاش كردند تا در فضای مجازی برای خود كسب وكار راه بیندازند اما این نیز عملاً به شكست انجامیده و در رقابت برای كسب مخاطب، حتی برخی روزنامه ها ارائه نسخه مجازی خودرا نیز بلاعوض ساخته اند. این وضعیت نیز بر فشار مالی مقابل روزنامه ها افزوده است.

پنجم. از دست رفتن تیراژ روزنامه های پرمخاطب، باجه های روزنامه فروشی را از مخاطب خالی می كند. روزنامه های پرتیراژ و دارای مخاطب زیاد دو وظیفه جانبی هم انجام می دهند. اول، مخاطب را پای باجه می كشند و بدین سبب روزنامه ای كه چندصد هزار تیراژ دارد، چندصد هزار نفر را پای باجه می آورد و سبب می شود روزنامه ها و مجلات دیگر هم به مخاطب معرفی شوند. دوم، این گونه روزنامه ها روح روزنامه خوانی را در مخاطب زنده نگه می دارند. مرگ تدریجی روزنامه های بزرگ به معنای از دست رفتن هویت باجه روزنامه فروشی است. ایران هنوز كشوری نیست كه روزنامه ها بوسیله نظام پستی به دست مشتركین برسند و بدین سبب باجه در آن جایگاه مهمی فراتر از جایی برای فروش روزنامه دارد. باجه روزنامه فروشی فضایی فرهنگی، جایی برای چشم چرانی روی تیترها و آشنا شدن با سایر مطبوعات است.

ششم. نظام آموزش و پرورشی كه در آن عادات خواندن هر سال بیشتر تضعیف می شوند، دست در دست فضای مجازی كه مردم را به كوتاه نوشته های زرد عادت می دهند، عادات خواندن روزنامه را از مردم می گیرد. نسل های جدید هر چه بیشتر با روزنامه خوانی بیگانه می شوند و محدودیت های بسیار مطبوعات كه آنها را از هم سویی با خواست های نسل های جدید بازمی دارد بر شدت این عارضه می افزاید. مجموع این شرایط – كه البته هر كدام جا دارد در چارچوب مطالعات دقیق تری به آنها پرداخته شود - روزنامه ها را به سمت پرتگاهی پیش می برند كه در نهایت مجموع فشارهای مالی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را به حیات آنها وارد میكند. اینجاست كه باید بجد نگران مطبوعات بعنوان یكی از اركان دنیای مدرن، دموكراسی، شفافیت و مطالبه كنندگان پاسخگو بود. این وضعیت برای جامعه ای كه خواستار ارتقا در عرصه های گوناگون است خطرناك جلوه می كند.





منبع:

1398/05/13
19:50:53
5.0 / 5
4272
تگهای خبر: آموزش , اینترنت , دانشگاه , فرهنگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۵ بعلاوه ۵
دست و هنر
dastohonar.ir - حقوق مادی و معنوی سایت دست و هنر محفوظ است

دست و هنر

هنر و صنایع دستی