سجادی مطرح كرد؛

مهم ترین مبحث در معماری فرهنگ مردم است

مهم ترین مبحث در معماری فرهنگ مردم است به گزارش دست و هنر، یک پژوهشگر اظهار داشت: مهم ترین مبحث در معماری فرهنگ مردم است، اگر زیربناهای فرهنگی مردم درست شود و اگر به آن چیزی که خودشان هستند برگردند طبیعتاً می توانند بر محیط زندگی خود تاثیر بگذارند.



به گزارش دست و هنر به نقل از مهر، بیست و دومین نشست «مسأله شهر» به بررسی مسائلی چون نقش «مردم و معماری» در ایجاد «معماری شهر» اختصاص داشت که در سالن سلمان هراتی برگزار گردید.
در تازه ترین نشست مسأله شهر «گفتگوی انتقادی مدیریت شهری و علوم انسانی در باب شهر» که با عنوان «مردم و معماری» برگزار شد، احمد طالبی نژاد، معمار و دانش آموخته دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و سیدفاضل سجادی، پژوهشگر حوزه شهر و معماری بعنوان دبیر نشست به گفتگو پرداختند.
چگونه، ذوق عامه و سلیقه مردم معماری را شکل می دهد؟
نخستین سوالی که سید فاضل سجادی در این جلسه بیان کرد این که چگونه ذوق عامه و سلیقه مردم، معماری را شکل می دهد و چه نسبتی میان مردم، معماران و معماری باید قرار داد؟ ایشان در ادامه اظهار داشت: نشست گذشته مسئله شهر در ارتباط با «قدرت و معماری» بود. این که اصحاب قدرت که قانون و قابلیت هر نوع ساختنی را دارند، چگونه جهت معماری را به سمت اعتلا و یا به سمت ابتذال شکل می دهند. چگونه الگوهای معماری را برای عامه مردم و برای معماران شکل می دهند و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که هم بخشی از قدرت از درون مردم می جوشد و هم این که صاحبان قدرت بخشی از مردم هستند که قابلیت ها و امکانات بیشتری را در اختیار گرفتند.
وی اضافه کرد: اگر قدرت هم بخواهد اصلاح گردد و تأثیرگذار باشد باید به «مردم» توجه کند. میتوان گفت بخشی از توجه ما به «مردم» به این علت است که اصحاب قدرت، بخشی از «مردم» هستند.
سجادی افزود: اما مبحث دوم که در ارتباط با «مردم و معماری» مطرح است، این که نوعی از سلیقه، ذائقه و فهم در عامه مردم شکل می گیرد. این سلیقه در سطح کلان و گستره یک جامعه و همینطور در دنیای امروز یک کشور، چیزی را می سازد که در تعریف ما به آن «شهر»، «بنا» و یا «کالبد زیستی ما» می گویم.
این پژوهشگر معماری اظهار داشت: مردم فراتر از قوانین و همینطور فراتر از نقص ها و الزامات شهرسازی آن چیزی را می سازند که دریافت می کنند. حال سوالی که مطرح می شود اینست که چه چیزی در رسانه، تصویر، آموزش، معرفت و نگاه به زندگی و همینطور نگاه به هنر دریافت می کنند؟ مردم چقدر فهم هنری دارند و متناظر با فهمی که دارند آنرا به معماری تبدیل می کنند؟ و ما باید چطور رابطه میان مردم و معماران را و همینطور نسبت مردم با معماری را هدایت نماییم و به آن جهت بدهیم و یا آنرا بپذیریم.
مردم و اهمیت مردم در معماری
وی افزود: مبحث دیگر: «مردم» و اهمیت «مردم در معماری» است. در الگوهای رفتاری استفاده از فضا مهم می باشد. به بیان ساده تر مردم فضا را، چه فضای شهری و چه فضای خصوصی و بناها را تسخیر می کنند و به خدمت خود در می آورند. مردم چگونه با فضا مواجه می شوند و چه بهره برداری ای از فضا دارند؟ این بخش دومی است که باید به آن بپردازیم که چگونه باید مردم را در طراحی فضا دید؟
گفت وگوی های سه گانه
سجادی اظهار داشت: مبحث سوم: گفت و گو میان «معمار و بهره بردار»، «معمار و کارفرما» و یا «معمار و مردم» است. نقش معمار بعنوان مشاور و این که کجای جریان تولید معماری برای مردم است، آیا معمار بعنوان یک دانای کل، آن چیزی را که بخواهد می تواند به مردم تحمیل کند؟ (که در مواقعی این اتفاق می افتد) یا این که معمار بعنوان همان مشاور و عقل منفصله مردم باید نوعی از فهم و نوعی از دانش را در مخاطب و کارفرما ایجاد نماید که در گفت وگوی میان این دو بخش (مردم و معماری) متولد می شود.
وی اضافه کرد: برای بازتر شدن و تبیین و همینطور فهم بیشتر این سوالات از آقای طالبی نژاد می خواهم که در این موارد توضیحاتی عرضه کنند.
نقش تعقل در ساخت و ساز
احمد طالبی نژاد در پاسخ به سوالات مطرح شده از جانب سجادی اظهار داشت: نکته اساسی این است، شروع همه اینها از «تعقل»، «درست فکر کردن» و «اندیشه» به وجود می آید. به بیان ساده تر ما به منظور زندگی امروز نیاز داریم که درست فکر نماییم. به صورت مثال وقتی که باران می آید باید بدانیم که چطور و چگونه ساختمانی را بسازیم که بارندگی به آن صدمه نزند. خب این موارد موضوع هایی عقلانی است که نیازی به فلسفه گویی ندارد و باید آنرا مد نظر قرار داد. پس باید بدانیم و بتوانیم در مقابل یک پدیده فیزیکی خودمان را حفظ نماییم. در مجموع این موارد احتیاج به درست فکر کردن دارد که بتوانیم بنا و یا شهر را بسازیم.
نقش تکنولوژی و اقتصاد در سیما شهری
وی اضافه کرد: حال در ادامه این روند احتیاج به «تکنولوژی» روز داریم و باید مطابق فناوری روز یک بنا را بسازیم. میتوان گفت به منظور زندگی امروز ما باید بتوانیم درست فکر نماییم.
طالبی نژاد افزود: مبحث دیگر «اقتصاد» است. میتوان گفت مهترین عاملی که ما بتوانیم چگونه زندگی نماییم و چگونه ساختمان ها را بسازیم اقتصاد است که حرف اول را می زند.
وی اضافه کرد: در کنار اقتصاد باید گفت مردم نسبت به محیط زندگی شان باید «آگاه» باشند. آگاهی مردم و این که خواسته های آنها چیست؟ حق و حقوقشان در ارتباط با محیط زندگی شان چیست؟ به صورت مثال وقتی می گوئیم «پارک» منظورمان از پارک چیست؟ وقتی می گوئیم «میدان» منظورمان از میدان چیست. ما تعریف درست و آگاهی چندانی از میدان نداریم. به بیان ساده تر ما فلکه درست می نماییم که ماشین به دور آن می چرخد و به آن «میدان» می گوئیم.
وی اظهار داشت: اگر به این موارد دقت نماییم، می بینیم که مردم نقش چندانی ندارند. میتوان گفت مردم سرگردان و حیران هستند. یکی از طریق حل هایی که میتوان عرضه کرد اینست که به «نهادهای قدرت» بگوییم شما کارهای خودتان را بکنید و اجازه دهید مردم زندگی شان را بکنند. مسکن و شهرسازی را رها کنید. مردم می دانند که چطور شهرها را بسازند.
درونیات جامعه، مهم ترین شاخصه در سیمای شهر
طالبی نژاد اظهار داشت: در باب شهرسازی، نقش «معمار» و «مردم» متقابل است. نکته مهمی که میتوان بدان اشاره نمود اینست که آن چه در «شهر» اتفاق می افتد و آن چیزی که در «شهر» وجود دارد و یا «سیمای شهر» را می سازد به عقیده من «درونیات جامعه» است. به تعریف دقیق تر آن چیزی که در دورن جامعه وجود دارد وقتی بروز بیرونی پیدا می کند به «سیمای شهر» تبدیل می شود.
وی اضافه کرد: در مورد روستا هم میتوان گفت به همین شکل است، آن چه که بروز بیرونی پیدا می کند «سیمای روستا» را شکل می دهد. در روستا هم الگوها به تدریج تغییر می کند. به صورت مثال وقتی مدرسه ای در روستایی ایجاد می شود به تدریج آن مدرسه تبدیل به الگو می شود و چهره روستا هم به مرور زمان بر مبنای آن مدرسه تغییر می کند.
وی افزود: وقتی که در سطح شهر و یا روستا «دولتی سازی» می نماییم، این ساخت و سازهایی که در چارچوب مدرسه، خانه بهداشت و… صورت می گیرد به الگوسازی برای مردم تبدیل می شود و یا ساخت و سازهایی که در چارچوب ساختمان های اداری در سطح شهر صورت می گیرد، تبدیل به الگو برای مردم می شود. پس ساده ترین شکل ساختمان ها، در ساختمان های دولتی باید باشد. به دیگر سخن مردم این الگوها را می گیرند و بر مبنای آن عمل می کنند. در حالیکه باید مردم را آزاد بگذاریم و در مواردی آنها را کمک نماییم. به بیان ساده تر از آنها بگیریم و باردیگر به خود مردم برگردانیم. این روند می تواند ما را به یک جایی برساند.
گفت و گویی هایی از جنس «معمار» و «کارفرما»
طالبی نژاد اضافه کرد: گفت وگوهای بین «معمار» و «کارفرما» هم مبحث مهمی است. میتوان گفت این گفت و گوها نقش مهمی در «سیمای شهر» و رضایت طرفین دارد. به بیان ساده تر باید یک رابطه ای بین کارفرما و معمار وجود داشته باشد که بسیار اهمیت دارد.
در ادامه سجادی با عنایت به سخنان طالبی نژاد اظهار داشت: چرا مردم به این راحتی الگو می گیرند؟ چه اتفاقی می افتد که مردم میراث فرهنگی خویش را که در چارچوب کالبد بنا و در چارچوب معماری بروز پیدا کرده به ناگهان کنار می گذارند؟
این پژوهشگر حوزه شهری خطاب به طالبی نژاد اضافه کرد: شما در جایی از سخنانتان گفتید آن چیزی که تبدیل به «شهر» می شود «درونیات» یک جامعه است. مردم آن چیزی هستند را بروز می دهند. اگر امروز نماسازی فراتر از معماری شده است و یا بزک کردن ساختمان با یک چهره پردازی جدید به یک فاجعه معماری تبدیل گشته است میتوان گفت به این علت است که ما مردم این را خواسته ایم.
وی اضافه کرد: نقش مردم اینجا مهم می شود. درونیات مردم را چطور باید اصلاح کرد و به آن سمت و سو داد. با این درونیات چه باید کرد. مبحث «نقش مردم» و «درونیات شأن» هم مبحث دیگری است که باید بدان پرداخته شود.
سجادی اظهار داشت: یک بخش از صحبت های ما مبحث «معمار» و «کارفرما» است. دوگانه آن چیزی که «حاکمیت» و «مدیریت شهری» بوجود می آورد. میتوان گفت همان احکام از پیش صادر شده، الگوها و آن چیزی که «جریانات معماری» ما ایجاد می کند، این دوگانه مردم را از معماری بیرون می کند.
وی افزود: بخش دوم از صحبت های ما اینست که «مردم» خودشان به معماری ورود کنند. آیا این توانایی، استعداد و صلاحیت در درونشان بوجود آمده است؟ آیا مردم موسیقی خوبی را می شنوند که بخشی از درون شأن شود و بعد وقتی آنرا بروز می دهند به «معماری»، «کالبد» و «فضا» تبدیل گردد.
وی از طالبی نژاد خواست در رابطه با این دو بخش، یعنی آن چیزی که مردم را از معماری بیرون می اندازد و آن چیزی که به مردم صلاحیت و قابلیت این را می دهد که برای معماری تصمیم بگیرند، صحبت کند.
فرهنگ و رابطه آن با چهره شهر
طالبی در پاسخ به سخنان سجادی اظهار داشت: در ارتباط با مردم، مهم ترین مبحث «فرهنگ» مردم است، اگر زیربناهای فرهنگی مردم درست شود و اگر به آن چیزی که خودشان هستند برگردند طبیعتاً می توانند بر محیط زندگی خود تاثیر بگذارند.
وی اضافه کرد: یکی از اتفاقاتی که در دنیا و در کشورهای جهان سوم و مخصوصاً در کشور ما رخ داده است، اینست که ما نتوانستیم در دوران مدرن و پیدا شدن صنعت که همه چیز سرعت گرفته، خودمان را با این سرعت بالا تنظیم نماییم. به جای این که خودمان را با دوره مدرن تطبیق دهیم، مدام تلاش کردیم الگو برداری نماییم. به دیگر سخن، الگوهایی که از غرب گرفتیم، الگوهای عقب افتاده ای بودند.
وی افزود: میتوان گفت با الگوهای وارد شده و تغییر آنها، صدمه بزرگی به الگوها خودمان و همینطور سیمای شهرمان زدیم. اینجاست که نقش «فکر» و «تعقل» برجسته می شود. اگر می خواهیم یک الگویی را استفاده نماییم باید همه آن الگو را پیاده سازی نماییم. این که تنها از یک بخش ظاهری و یا نما، الگوبرداری می نماییم، تبدیل به شهری با سیمای نامناسب می شود. ما اگر از الگوهایی خودمان که بسیار غنی هستند استفاده نماییم، می توانیم در زمینه «معماری» و «الگوهای مناسب شهر» و «نما» بسیار موفق باشیم.
طالبی اظهار داشت: امروز آموزش معماری در دانشگاه ها، درست و اصولی نیست. به تعریف دقیق تر معماری ما باید بر مبنای اصول پایه ای باید باشد.
سجادی هم در ادامه اظهار داشت: آن چیزی که ما می گویم اینست که این تعامل «دو طرفه» است. یعنی مسئله فقط این نیست که مردم نقشی ندارند، باید گفت مردم باید بخواهند و دیدها و خواسته هایشان را پس بگیرند. باید بگویم مردم باید درست فکر کنند و بفهمند که از محیط زندگی شان چه می خواهند؟ نسبت به مسکن خود و هر آن چیزی که بودنشان را می سازد، حساس باشند. به تعریف دیگر مردم باید به این مورد که که محیط بخش عمده ای از شخصیت شان را شکل می دهد توجه نمایند. به صورت مثال مردم شهر ساحلی نوعی از بودن را دارند که مردمان کویر آنرا ندارند.
تغییر الگوهای ساخت و ساز در روستا
این پژوهشگر حوزه شهری اظهار داشت: مسأله «روستا» هم در این جلسه بدان پرداخته شد. میتوان گفت در مسأله «روستا» یک واژه و یک مفهومی به اسم «شهری شدن» داریم. به بیان ساده تر ماجرا این نیست که ما در شهر زندگی می نماییم و یا عده ای در روستا زندگی می کنند. شهری شدن نه فقط مسئله ایران بلکه مسئله دنیا است. «شهری شدن» در واقع نوعی از هنر و نوعی از سکونت و همینطور نوعی از مراودات را بوجود می آورد که انسان ها فکر می کنند که شبیه «شهر» می شوند.
وی افزود: مسئله مردم در «روستا» هم هم به همین شکل است و به نظر می رسد به نسبت چندین سال قبل بشدت مردم را از دست داده ایم که منجر به حاشیه نشینی در شهرها شد.
سجادی اضافه کرد: مبحث دوم که به آن اشاره شد «مردم» بود. یک جریانی از بودن و ارتباطات میان مردم و اقتصاد فراهم بود که ناگهان در دوره پهلوی اول از بین رفت. در دوره پهلوی دوم وقتی اصلاحات ارضی مطرح می شود و مردمی که در یک نظام زیستی روستایی عادت کرده بودند، ناگهان شرایط شان منفجر می شود و آنها به شهر رانده می شوند. مسئله جنگ و مبحث پس از انقلاب مخصوصاً در دهه اخیر شکاف شدید فقیر و غنی را به وجود می آورد. این سه گانه سبب می شود که ما چیزی به اسم جمعیت همسان به معنای اهالی یک محله، و چیزی بر مبنای یک مشابهت صنفی، مشابهت عشیره ای نداشته باشیم و دیگر امکان بازگشت به محله را نداریم که از مشارکت مردم استفاده نماییم.


منبع:

1402/03/22
07:54:18
0.0 / 5
275
تگهای خبر: آموزش , تولید , دانشگاه , طراحی
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۹ بعلاوه ۳
دست و هنر
dastohonar.ir - حقوق مادی و معنوی سایت دست و هنر محفوظ است

دست و هنر

هنر و صنایع دستی