حسن بلخاری در مراسم بزرگداشت مرحوم استاد پیرنیا:

پیرنیا، معمار حكیم است

پیرنیا، معمار حكیم است رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در آیین بزرگداشت استاد محمدکریم پیرنیا ضمن اشاره به ساحت حکمی معماری ایرانی اسلامی، اظهار داشت که پیرنیا معمار حکیم است.



به گزارش دست و هنر به نقل از مهر، مراسم بزرگداشت مرحوم استاد محمد کریم پیرنیا استاد دانشگاه، محقق، نویسنده و نظریه پرداز معماری ایرانی، یکشنبه ۲۹ فروردین ماه به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در فضای مجازی اجرا شد. در این برنامه حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مهدی حجت، معمار و استاد دانشگاه تهران، سید محمد بهشتی معمار و رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی و فرهاد نظری، معمار سخنرانی کردند.
حسن بلخاری درابتدای این جلسه اظهار داشت: مرحوم علامه طباطبائی در شرح و تفسیر آیات ۱۷و ۱۸ سوره هجدهم قرآن (کهف) و در بیان وضعیت جغرافیایی غار اصحاب کهف و نیز نحوه قرار گرفتن پیکر این اصحاب در خفتن سیصد و اندی ساله شان، مطالبی ایراد نموده اند که می تواند مفهوم قرآنی همان معنا و مفهومی باشد که مرحوم محمدکریم پیرنیا از «رون» در معماری اصیل ایرانی اسلامی ارائه کرده اند.
وی افزود: مرحوم علامه با استناد به نحوه‌ی بیان موقعیت غار توسط قرآن، جهت قرار گرفتن غار را نه شرقی غربی (یا همان رون کرمانی در نظریه‌ی مرحوم پیرنیا که مستطیل داخل شش ضلعی با جهت شرقی غربی است) بلکه شمالی جنوبی می داند: «و معنای آیه این است که: تو می بینی، و هر بیننده ای هم که فرض شود از کار آنان خبر داشته می بیند، آفتاب را که وقتی طلوع می کند از جانب غار آنان به سمت راست متمایل می شود، و در نتیجه نورش به داخل غار می افتد و وقتی غروب می کند به طرف چپ غار را قطع می کند و در نتیجه شعاعش به داخل غار می افتد، و اصحاب غار در فضای وسیع غار قرار دارند که آفتاب به آنان نمی رسد. خدای سبحان با همین بیان کوتاه این معانی را فهمانده که اولاً غار اصحاب کهف، شرقی و غربی قرار نگرفته بوده که از شعاع آفتاب فقط یک وعده، یا بامداد و یا پس از ظهر، استفاده نماید، بلکه ساختمانش قطبی بوده، یعنی درب غار به طرف قطب جنوبی بوده که هم در هنگام طلوع و هم در هنگام غروب، شعاع آفتاب به داخل آن می تابیده. و ثانیاً آفتاب به خود آنان نمی تابیده، چون از در غار دور بودند، و در فضای وسیع غار قرار داشتند.»
بلخاری اضافه کرد: کاملاً روشن است که موقعیت فوق الذکر، دو بار در روز پیکر اصحاب کهف را در معرض شعاع نور خورشید (و نه آفتاب مستقیم به سبب مضرات آن) قرار می داد. به تعبیر علامه، عدم تابش مستقیم آفتاب، بدن های اصحاب کهف را از «حرارت آفتاب و دگرگون شدن رنگ و رویشان و پوسیدن لباس هایشان حفظ فرموده است.»
استاد دانشگاه تهران در ادامه افزود: مسئله بعد، جریان هواست. از دیدگاه مرحوم علامه و بر بنیاد آیات، خواب اصحاب کهف خواب کاملاً راحتی بوده است برای اینکه در محل خفتن ایشان هوا از جانب شرق و غرب در جریان بوده: «و ثالثاً در خواب خود راحت بوده اند، برای اینکه هوای خوابگاهشان حبس نبوده، بلکه همیشه در فضای غار از جانب شرق و غرب در جریان بوده و اصحاب غار هم در گذرگاه این گردش هوا قرار داشته اند.»
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی اظهار داشت: بدین سبب مرحوم علامه بدون هیچ تردیدی و بر بنیاد آیات قرآن و تصریح دقیق و کاملاً روشن این آیات، از تأثیر مستقیم هوا و آفتاب در سلامت جسم و جان انسان باتوجه به نحوه‌ی قرار گرفتن سو و جهت بنا سخن می گویند این دقیقاً همان تعریفی است که در مجموعه آرای پیرنیا از «رون» در معماری وجود دارد.
بلخاری همین طور با اشاره به حکیم بودن پیرنیا افزود: مرحوم پیرنیا (که می توان او را حکیم معمار نامید) با رجوع به آثار تاریخی و تعمق و تحقیق در باب آنها اهتمام در کشف و دریافت اصولی از معماری ایرانی و اسلامی داشت که مبنای معماری نوین و جدید ایران قرار گیرد. گرچه متأسفانه چنین نشد و معماری ایران چه پیش و چه بعد از انقلاب راه خویش را رفت اما تأملات و تحقیقات رادمردی چون او دستکم در حوزه‌ی تحقیقات معماری راه روشن و تابناکی را برای معماران ظاهر ساخت.
ابعاد مختلف شخصیت علمی استاد پیرنیا
در ادامه این برنامه مهدی حجت به ایراد سخن پرداخت و اظهار داشت: شخصیت استاد پیرنیا وسیع تر از آنست که بشود همه ابعاد آنرا در یک سخنرانی کوتاه مطرح نمود، منظورم از این وسعت آنست که ابعاد مختلفی دارد؛ همچون منش شخصی ایشان، نوع رفتارشان و کیفیت حضورشان در جلساتی که تشریف می آوردند و نحوه تدریس شان در دانشگاه و مواجهه ایشان با شاگردان همه اینها به منزله درس بود.
وی اضافه کرد: علاوه بر وسعت و فراوانی اطلاعاتی که درباره معماری ایرانی داشتند و وجود مختلفی که در معماری ایرانی مورد توجه ایشان بود، دانش های فراوان دیگری هم داشتند؛ مثلاً کیفیت اصطلاحاتی که در زبان فارسی قدیم ایران برای اندام ها، عناصر وکیفیت ساخت و ساز معماری به گرفته، نوع طبقه بندی که در معماری تحت عنوان سبک های مختلف می توان برشمرد و طرح خصوصیات مشترک عناصری که مثلاً در معماری آذربایجان خراسان و اصفهان و …بود، یا دعوت به توجه به کیفیت تغذیه زندگی ایرانی از سبک ایرانی و فوایدی که از این طریق برای معماری ایرانی فراهم می شود، همه اینها در دایره معلومات این استاد فقید قرار داشت.
استاد دانشگاه تهران افزود: اما آنچه که بیشتر مورد توجه من است ومی خواهم درباره آن صحبت کنم این است که بطور کلی تعدادی از شخصیت ها دارای دارای خصوصیت های فوق العاده ای هستند، مثلاً ما معماران برگزیده ای در طول تاریخ ایران داریم که آثار خوبی هم از آنها بجای مانده است، اما برخی در موقعیت های زمانی و مکانی قرار می گیرند که کیفیت تاثیر آنها در حوزه معماری با ایجاد آثار متفاوت می شود، یعنی نوعی تأثیر و جریان سازی که انجام می دهند متفاوت می باشد.
حجت در ادامه سخنان خود اظهار داشت: استاد پیرنیا در دوره ای به عرصه معماری وارد شدند - البته مدت طولانی در این عرصه حضور داشتند- که تاثیر در جریان گرفتن و پا گرفتن یک دیدگاه جدیدی در معماری داشتند. در توضیح این مسئله باید عرض کنم که ما تا اواسط دوره قاجار معماری سنتی خودمان را داشتیم - البته در اواخر این دوره عناصری از مغرب زمین به ایران وارد شد، اما اینها در قوه هاضمه بسیار قوی معماری ایرانی هضم شد و به اصطلاح این عناصر، شهروند ایرانی شدند. در دوره پهلوی اول و دوم به سبب تعمدی که این سلسله داشتند غرب گرایی رواج یافت و در این راستا نوعی از معماری را در ایران مطرح نمودند که همراه شد با فناوریهای جدید و عملکرد های جدید و در نتیجه معماری اصیل ایرانی تحت تاثیر قرار گرفت، بدین سبب معماری همراه با تغییر سبک زندگی به ویژه در قشر بالای جامعه آن دوران گرفتار تحول شد.
استاد معمادی دانشگاه تهران افزود: در دانشگاه ها هم در حوزه معماری آموزش ها جنبه غربی داشتند و کسانی که به رشته معماری وارد شدند از قشر بالای جامعه بودند و نوعی شیفتگی نسبت به معماری غربی در آنها وجود داشت. در این راستا ساختمان های تا حدودی مدرن هم ساخته شد، انقلاب سفید رخ داد و روستاییان به حاشیه شهرها روی آوردند و هرخانه ای با هر کیفیتی را تهیه کردند و در این برهه یک جریان عمومی معماری بساز و بفروش به وجود آمد. در نتیجه آنچه که بیان کردم معماری ما ره گم کرد و نوعی معماری مولف به وجود آمد که بیشتر در دانشگاه ها حضور داشت.
عضو هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: در حقیقت مرحوم پیرنیا از نخستین دانشجویان معماری دانشگاه تهران بود که پس از مدت کوتاهی از دانشگاه خارج شد و فاصله گرفت، چون ظاهراً آنچه در ذهن او وجود داشت در دانشگاه محقق نمی شد. وی در همان زمان مقالات مختلفی نوشت و فضای معماری کشور را مورد نقد قرار داد.
وی تاکید کرد: موضع گیری و کوشش های ایشان در جهت اثبات این امر بود که ما در کشوری زندگی می نماییم که از حدود ۱۰ هزار سال پیش تا حالا سابقه معماری دارد و این معماری همیشه سبب افتخار بوده است و در دایره المعارف های جهانی هم از معماری ایرانی در دوره های مختلف تاریخی نام برده شده است که خود عاملی برای افتخار ما در این مسئله محسوب می شود. پس با این سابقه تاریخی جایز نیست که پیشینه خودرا فراموش نماییم و گرفتار مصیبت هایی شویم که امروز هم در حوزه معماری گریبانگیر ما هستند.
حجت در انتهای سخنان خود اظهار داشت: در حقیقت بزرگترین خدمتی که مرحوم پیرنیا به معماری ایرانی کردند- از روزی که به دانشگاه وارد شدند تا روزی که از دنیا رفتند در جهت این بود که به ما ثابت کنند در ایران نیازمند به غیر نیستیم و باید به ثروت معماری خود دقت کنیم و آنرا به درستی به کار بگیریم.
پیرنیا؛ شخصیت استثنایی در مطالعات معماری ایرانی
سید محمد بهشتی، سومین سخنران این برنامه بود. او درابتدای سخنان خود اظهار داشت: مرحوم پیرنیا یکی از شخصیت های استثنایی در عالم مطالعات معماری ایرانی است و البته چند نکته درباره شخصیت این استاد فقید از نظر بنده بسیار مهم می باشد. نکته اول اینکه ایشان در یک خانواده فرهنگ پرور رشد کرد- بطور قطع محیط خانواده در شکل گیری شخصیت او بعنوان کسی که اگر در هر رشته ای وارد می شد به شدت از اهلیت ایرانی برخوردار بود؛ نقش به سزایی داشته است.
وی افزود: نکته دوم اینکه در روزگاری مرحوم پیرنیا توجه و تأمل نسبت به معماری ایرانی را آویزه گوش می کند و تمام زندگیش را معطوف به این امر می کند که توجه به معماری ایرانی نوعی خلاف عادت بوده است. آن دوره، زمانی است که نظام دانشگاهی جدید شکل گرفت، دانشکده هنرهای زیبا تاسیس شد و اصولاً رویکرد ابتدایی که در این دانشگاه ها وجود داشت، توجه به معماری غرب بود و البته عدم توجه به معماری ایرانی؛ حال اگر کسانی توجه به معماری ایرانی کرده اند؛ موارد استثنایی بوده اند. مرحوم پیرنیا در چنین روزگاری در حقیقت تمام همت خودرا معطوف به معماری ایرانی و شناخت و فهم آن می کند و این یکی از امتیازات جدی این استاد فقید است.
رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی اضافه کرد: تعاملات مرحوم پیرنیا در زمینه معماری از جنس نظر ورزی درباره آن نیست و به عبارتی در حوزه فلسفه معماری قرار نمی گیرد.آنچه که ما از مرحوم پیرنیا خوانده ایم و شنیده ایم در حقیقت از این جنس نبوده، ایشان یک نحو پرهیز داشته اند که به این کیفیت در معماری ورود کنند و البته این امر هم در جای خود باارزش است اما فهم آن مرحوم از این جنس نبود.
بهشتی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: یکی دیگر از کیفیت های ورود به شناخت معماری عبارت است از مستندسازی آثار معماری ایرانی و ثبت و ضبط کردن این آثار و گردآوری آثار پراکنده که در جاهای مختلف وجود دارند؛ این روش هم در اندیشه مرحوم پیرنیا آنچنان محل توجه نیست و تمرکز ایشان بر مستند سازی معماری ایرانی نبوده است. اما نگاه مرحوم پیرنیا از چه جنسی است؟ نظر من این است که فهم مرحوم پیرنیا نسبت به معماری ایرانی از جنس «اهلیت» است. به عبارتی از جنس آن فهمی است که بوسیله اهلیت پدید می آید؛ حال باید دید این نکته به چه معناست؛ در توضیح این مسئله باید اظهار داشت: وقتی ما در خانه خودمان مدت طولانی سکونت داریم، برای آنکه آن خانه را خانه خودمان بدانیم، لازم نیست نقشه آنرا بکشیم یا آنچه در خانه داریم را لیست نماییم، در حقیقت خانه ما ادامه وجود ماست و ما، ادامه خانه خود هستیم. بنابر این نوعی یگانگی بین ما و خانه به وجود می آید. این امر میان ما و شهر و حتی میان ما و کل سرزمین و حتی نسبت به ما و پیشه ها نیز وجود دارد، بدین سبب معرفتی از این طریق پدید می آید، جنس متفاوتی با نظر ورزی دارد.
بهشتی اضافه کرد: حال اگر از افراد درباره آنچه که عرض کردم توضیحی بخواهیم؛ توانایی بیان تحلیلی که بیان شد، در تعداد کمی از آنها وجود دارد، چون این دیدگاه با نگاه حاکم بر فضاهای آکادمیک متفاوت است؛ بنا بر این مرحوم پیرنیا در بیان یافته های خود نمی توانست به شیوه بیان نظام آکادمیک اکتفا کند از همین رو بود که از دانشگاه فاصله گرفت و از ناحیه کسانی که میدان دار دانشگاه بودند نیز کنار گذاشته شد که شاید به این علت بود که همزبانی با آنها نداشت.
عضو پیوسته فرهنگستان هنر در انتهای سخنان خود اظهار داشت: اگر بخواهیم جوهرمعماری گذشته خودمان را بجا آوریم و آنرا تداوم ببخشیم و جنبه معاصرانه به آن بدهیم؛ این امر مستلزم اهلیت است و فقط با مباحث نظری قابل دستیابی نیست چون با مباحث نظری، افراد فاقد اهلیت هم می توانند نسبت به موضوع شناخت پیدا کنند؛ اما امکان اینکه موضوع را تداوم بخشند و سرزنده کنند را نخواهند داشت. شاید بتوان گفت، از معدود کسانی که برخوردار از این اهلیت بودند، مرحوم استاد محمد کریم پیرنیا بود.
تلاش پیرنیا برای سبک شناسی معماری ایرانی
در اختتام این جلسه نیز فرهاد نظری به ایراد سخن پرداخت و اظهار داشت: استاد پیرنیا نزدیک به نیم قرن از فنون و رموز معماری ایرانی و هنرهای وابسته به معماری را از معمارانِ کهنه کار و ورزیده فرا گرفت. معماران و استادکاران و هنرمندانی که اگر زنده بودند، امروزه آنها را بعنوان «گنجینه های زنده‌ی بشری» می شناختند. استادان و هنرمندانی که دیگر در قید حیات نیستند و با خاموشی آنها، مبلغ قابل توجهی از معارفِ معماری ایرانی از دست رفت.
وی افزود: پیرنیا کوشید آن چه در نیم قرن از استادان معماری آموخته بود عیناً به نسل جوان منتقل کند. استاد پیرنیا خود جزو گنجینه های بشری در معماری ایرانی بود از نادره کارانی بود که بگفته خودش «چکیده ای از دریای بی کران معماری ایرانی» را برای نسل جوان ثبت و ضبط کرده و امروزه آنان که دست به کار معماری ایرانی هستند به برکت کوشش های پیرنیا به گنجینه‌ی بی بدیلی از دانش ها و مهارت های سنتیِ معماری ایرانی دسترسی دارند.
نظری اضافه کرد: پیرنیا بموقع دریافت که سلسله‌ی استادکارانِ هنرها و معماری ایرانی در حال گسستن است. بدین جهت به سراغ آنان رفت و از آنان نکات ناب و نغزی از معماری ایرانی آموخت که جای دیگری پیدا نمی شد. او هم آموخت و هم آموخته هایش را با فروتنی در اختیار علاقمندان و جوانان گذاشت. بی شک پاسداری میراث معماری ایرانی (اعم از ملموس و ناملموس) دغدغه‌ی درجه‌ی اوّل استاد پیرنیا بود. موضوعی که هر چه در انجام آن تعلل و تأخیر شود خسارت های بیشتر و جبران ناپذیری به بار خواهد آورد. او یک تنه کاری کرد که وظیفه‌ی دستگاه های عریض و طویلِ مربوطه بود. پیرنیا بعد از عمری پژوهش، به شناخت عمیقی از اصول «معماری ایرانی» رسید. به قول زنده یاد دکتر سیدباقر آیت الله زاده شیرازی «استاد محمدکریم پیرنیا را به حق باید بنیان گذار بررسی گونه ای از تاریخ معماری ایران دانست که قبل از او کمتر کسی به آن دست یازیده است.»
این استاد معماری در آخر تاکید کرد: پیرنیا، دانشنامه‌ی معماری ایرانی بود؛ او یگانه پژوهش گری است که معماری ایرانی را طبقه بندی کرده و در قالب سبک شناسی عرضه نموده است. انگیزه‌ی او برای این کار، اسامی نامناسبی بود که «دانشمندان غیرایرانی» بر سبک های معماری ایران نهاده بودند. پیرنیا با پیروی از سبک شناسی شعر فارسی که دارای اسامی منطقی و مناسب برای سبک های شعر فارسی بود به سبک شناسی معماری ایران دست زد.
درپایان این جلسه لوح سپاس و تقدیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی قرائت و به خانواده مرحوم استاد محمد کریم پیرنیا اهدا شد.

1400/02/09
12:57:31
0.0 / 5
1126
تگهای خبر: آثار , آموزش , انجمن , دانشجو
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۳
دست و هنر
dastohonar.ir - حقوق مادی و معنوی سایت دست و هنر محفوظ است

دست و هنر

هنر و صنایع دستی