کشور نیازمند نهاد قوی در نقش تسهیل گری است
به گزارش دست و هنر، معاون اجرائی سابق کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور اظهار داشت: نیاز کشور به یک نهاد قوی، بیشتر در نقش سیاست گذار و تسهیل گر است تا تصدی گر، برای اینکه تصدی گری می تواند لطمه های جدی بوجود آورد.
خبرگزاری مهر؛
گروه فرهنگ و ادب – زینب رازدشت:
صنعت پوشاک در ایران با چالش های ساختاری مختلفی مواجه است که همچون آنها می توان به نوسانات نرخ ارز، محدودیت های تامین مواد اولیه، فرسودگی خطوط تولید، رقابت با برندهای خارجی و مشکلات بازار داخلی اشاره نمود. این عوامل باعث کاهش توان رقابتی واحدهای تولیدی رسمی شده و فضایی پدید آورده که قاچاق پوشاک در آن رشد قابل ملاحظه ای یافته است. درباب چالش های صنعت پوشاک با محمدجواد قاسمیان معاون اجرایی سابق کارگروه ساماندهی مد و لباس کشورو پژوهشگر پژوهشکده مطالعات حکمرانی فرهنگی اجتماعی گفتگویی انجام داده ایم.
صنعت پوشاک در این سال ها با مشکلات بسیاری مواجه بوده است؛ قدری از این مشکلات برایمان صحبت کنید.
با توجه به تجربه چند ساله ای که در این کارگروه داشتیم، همراه با مطالعاتی که پیشتر و همین طور بعد از آن در این عرصه انجام شده و ارتباطاتی که با صنعت، طراحان و افراد مختلف این زمینه شکل گرفته است و به لطف خدا نتایج مثبتی هم در همان دوره به همراه داشت، چند نکته به ذهنم می رسد که امیدوار هستم مفید باشد.
اولین نکته و مشکلی که مشهود است، وجود شکافی بین طراحان لباس، طراحان مد و به عبارتی طراحان سبک پوشش با جامعه صنعتی این حوزه است. تولیدکنندگان، برای افزایش فروششان و با عنایت به محدودیت ارتباطات سازنده با طراحان داخلی، به طور معمول به منابع خارجی مانند پینترست و دیگر پلت فرم ها رجوع می کنند. آنها تصاویر و نمونه هایی را که قبلاً ساخته شده را برگزیده و محصولاتی برمبنای آنها تولید می کنند. این رویکرد، با عنایت به دغدغه های فرهنگی ما در رابطه با پوشاک، که برای ما نه فقط یک کالا، بلکه نمادی هویتی و متحرک از فرهنگ به حساب می آید، چندان مطلوب نمی باشد.
در واقع، هر گروه در رابطه با این حوزه به شکل جزیره ای و جداگانه عمل می کند؛ طراحان در راه خود، تولیدکنندگان به روش خودشان و حلقه واسط برندینگ هم بر پایه الگوریتم ها و استراتژی های موجود در رسانه ها عمل می کند. عدم هماهنگی میان این اجزا منجر به سردرگمی در فرایند کلی طراحی، تولید و عرضه می شود.
متأسفانه ما در ایران ساختار منسجم و ساز و کار درست برای گردآوری این سه بخش در کنار یکدیگر نداریم. نتیجه این فقدان، جریان هایی پراکنده و نامنسجم است که هم در طراحی و هم در تولید تأثیر منفی می گذارد.
ضعف در آینده نگری و نبود استراتژی مناسب برای برندسازی یکی از نقاط ضعف جدی صنعت پوشاک ماست. شاید تعداد برندهای قابل اتکا و شناخته شده کشور در این عرصه به انگشتان دست هم نرسد و حتی این برندها هم از نظر استانداردهای جهانی جایگاه قابل توجهی ندارند. برای حرکت به جلو نیازمند تلاش گسترده و اقدامات اصولی هستیم در جشنواره های مختلف، مانند جشنواره مد و لباس، در ابتدا ۱۱ مدل سابق تعریف شده بود. مدل دوازدهم با یک رویکرد مشخص افزوده شد و همین الگو برای سیزدهمین مدل هم تکرار شد، اما بازهم مشکل اساسی یعنی ایجاد یک ارتباط مؤثر بین این دو جریان به درستی حل نشد. در نمایشگاه های تخصصی B۲B، که می تواند فضای واقعی طراحان لباس را عرضه نماید، ما بازهم ضعف هایی داریم. برای مرتفع ساختن این نقص ها تلاش هایی انجام شده است؛ به عنوان نمونه، در نوبتهای قبلی رویدادهایی مثل «لباس زیارت» برگزار گردید. این رویدادها تلاشی بودند در جهت راه اندازی نمایشگاه B۲B که در نهایت منجر به برخی نتایج اولیه شد. به عنوان نمونه، تسهیل گری هایی صورت پذیرفت که تولیدکنندگان را با طراحان همراه کرد و حتی برخی طرح ها خریداری شده و به مرحله تولید رسیدند. با این وجود، این اقدامات در سطح محدودی انجام شد و لازم است که تعداد و کیفیت چنین تجربیاتی افزایش یابد.
در جشنواره های دیگر، همچون فجر، هم شاهد خروجی هایی بوده ایم، اما این موارد هم محدود باقیمانده اند. طراحان ما به یک ویترین مناسب برای نمایش خلاقیت های خود احتیاج دارند و تولیدکنندگان هم باید این مساله را جدی بگیرند و از طرح های داخلی حمایت کنند. این اقدام می تواند به یکی از راهبردهای کلیدی صنعت پوشاک تبدیل گردد.
در کنار این مسائل، مشکل بحران مواد اولیه و قیمت تمام شده محصولات بازهم چالش برانگیز است. از تامین پارچه گرفته تا سایر ملزومات تولید پوشاک، نیاز به تنظیم برنامه های دقیق تر و تصمیمات مؤثر وجود دارد. حتی اگر طراحان همکاری خوبی داشته باشند و روند تولید پیش برود، اما قیمت محصولات بالاتر از توان خرید عموم مردم باشد، تحقق فراگیر شدن این محصولات در جامعه ممکن نخواهد بود. این مسئله یکی از چالش های اصلی است که باید برای آن چاره ای اندیشیده شود.
از سوی دیگر، نیاز است به موضوعات لایه ای تر همچون سبک پوشش، مدسازی و برندسازی هم توجه گردد. متاسفانه در کشور ما فضایی که بتوان به آن به عنوان یک ویژن یا برند جامع در عرصه پوشاک تکیه کرد وجود ندارد. خلاهایی همچون عدم انطباق با استانداردهای جهانی، نبود سیستم سلیقه سنجی حرفه ای و کمبود ارتباط مؤثر با رسانه ها بطورکامل حس می شود. بنظر می رسد بیشتر روی موج های رسانه ای سوار می شویم تا این که خودمان تولیدکننده محتوا و جریان باشیم؛ در صورتیکه برندهای مطرح بین المللی سال ها پیش برای آینده برنامه ریزی می کنند.
ضعف در آینده نگری و نبود استراتژی مناسب برای برندسازی یکی از نقاط ضعف جدی صنعت پوشاک ماست. شاید تعداد برندهای قابل اتکا و شناخته شده کشور در این عرصه به انگشتان دست هم نرسد و حتی این برندها هم از نظر استانداردهای جهانی جایگاه قابل توجهی ندارند. برای حرکت به جلو نیازمند تلاش گسترده و اقدامات اصولی هستیم.
مسائل دیگری هم وجود دارد که به سیاست گذاران، مدیران اجرایی و فعالین این حوزه مربوط است. وقتی این نهادها در راهبری و حمایت مؤثر عمل نکنند، مشکلات بازهم باقی می مانند و تنها اقداماتی جزئی توسط تولیدکنندگان یا برندهای کوچک برای رونق فروش صورت می گیرد. اما نگرشی گسترده تر که شامل حمایت از همه زنجیره های تولید تا مصرف باشد، به طور معمول نادیده گرفته می شود.
در نهایت خروجی چنین شرایطی چیزی جز مشکلات گوناگون حوزه پوشاک نخواهد بود؛ همچون کمبود لباس های اقتصادی، سالم و عفیفانه که باید به طور گسترده و در دسترس عموم قرار بگیرند. به عنوان نمونه، گفتمان لباس های مناسب که در گذشته پیگیری آنرا شاهد بودیم، باید باردیگر احیا شود تا برندها با تأکید بر این موضوعات بتوانند اقدامات مؤثرتری انجام دهند و یک مسیر پیشرفت منسجم در این عرصه ایجاد شود.
به نظر شما حال کارگروه ساماندهی مد و لباس چه اقداماتی می تواند انجام دهد؟
به نظر می رسد حضور فردی مانند آقای گرجی در جایگاه دبیر کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور، که سابقه مدیریت کل در همین حوزه را در وزارت صمت داشتند، می تواند تاثیرات مثبتی در بحث ارتباط بهتر کارگروه با تولید و صنعت به همراه داشته باشد. بخصوص در حوزه مطالبه گری و بهبود جایگاه کارگروه در هدایت و تنظیم مدلهای پوشاک تولیدی ها و یا تامین مواد اولیه به ویژه پارچه. این موقعیت می تواند گامی مؤثر در رفع مشکلات موجود، همچون تامین مواد اولیه و کاهش تولید محصولات بی کیفیت باشد؛ مسائلی که تولیدکنندگان به علت محدودیت ها ناچار به مواجهه با آنها هستند. این اقدامات می تواند دغدغه های تولیدکنندگان را تا حدی کم کند و شرایط مناسبی برای پایداری صنعت فراهم آورد.
قاچاق پوشاک، موضوع مهمی بوده که موجب ایجاد مشکلاتی شده است؛ در این خصوص چه اقداماتی باید انجام شود؟
در موضوع قاچاق پوشاک، ما در طول دوره های مختلف کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور، دیدگاه ها و رویکرد های علمی متفاوتی را مورد بررسی قرار دادیم و کوشش کردیم این مدلها را در بازارهای مختلف عملیاتی نماییم. با این وجود، چند نکته کلیدی به ذهن من می رسد که بیان آنها به علت تجربه های کسب شده می تواند راهگشا باشد. این موضوع، فقط با اقدامات سلبی حل نمی شود؛ اقدامات نظارتی و اجرایی مانند حضور پلیس و نهادهای مسئول برای جمع آوری پوشاک قاچاق لازم است، اما کافی نیست. ما باید فراتر برویم و به اقدامات تکمیلی هم دقت نماییم.
گاهی ما به سراغ علت می رویم، اما معلول را نادیده می گیریم. به عنوان نمونه، وقتی پوشاک قاچاق را از بازار جمع آوری می نماییم، باید جایگزین مناسبی از نظر کیفیت، قیمت و طراحی ارایه دهیم. نباید فراموش نماییم که پوشاک یکی از نیازهای اساسی مصرف کنندگان است و اگر ما نتوانیم این نیاز را تامین نماییم، بازار خاکستری و قاچاق به جای ما این کار را انجام خواهد داد.
یکی از مشکلات اصلی ما ناکارآمدی در تولید اقتصادی داخلی است. این مسئله به مجموعه ای از مشکلات ریشه دار برمی گردد. یکی از روشهایی که ما تلاش زیادی برای پیاده سازی آن انجام دادیم، اجرای طرح شناسه یکپارچه کالا برای پوشاک ایرانی- اسلامی بود. این اقدام توسط وزارت صنعت اجرایی شد و با وجود وجود برخی کاستی ها، دستیافته های مناسبی به همراه داشت. علاوه بر این، در مقطعی نمایشگاه هایی را هم ملزم کردیم که محصولات دارای شناسه کالا عرضه کنند تا ارتباط صنعت پوشاک با این سیستم تقویت شود.
متأسفانه بعد از مدتی، پیگیری ها کمرنگ شد و موضوع شناسه کالا و ارتباط آن با «شیما» (کد سلامت) کم اهمیت شد. در صورتیکه برای کالاهایی مثل دستمال کاغذی کد سلامت تعریف می نماییم، چرا برای پوشاک که بخشی حیاتی از هویت اجتماعی و فرهنگی ماست چنین اقدامی انجام نشود؟ لباس علاوه بر سلامت، جنبه هایی از هویت ما را هم بیان می کند. اگر این روند اصلاح نشود، پوشاک قاچاق خارجی کم کم جایگاه اصلی ویترین مغازه های داخلی را به خود اختصاص می دهد.
مشکل دیگر ورود بی رویه پوشاک قاچاق است که علاوه بر زیان های اقتصادی، یک نوع «قاچاق فرهنگی» بشمار می رود که ارزش های اجتماعی و گفتمان عفیفانه جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد. در وضعیت فعلی، یکی از اهداف اصلی باید طراحی و عرضه پوشاکی باشد که خاصیت های سالم، اقتصادی، عفیفانه و در دسترس بودن را داشته باشند. ترکیب این چهار شاخص نه فقط یک چالش بلکه یک فرصت برای تقاطع گیری مؤثر بین حوزه های فرهنگی، اقتصادی و صنعتی خواهد بود.
در نهایت، برای مقابله مؤثر با قاچاق پوشاک ضروری است علاوه بر اقدامات نظارتی و سلبی، رویکرد های اقتصادی و فرهنگی هم تقویت شده و پروژه ها و برنامه هایی در سطح ملی طراحی نماییم که هم نیاز مصرف کننده را رفع کند و هم هویت فرهنگی جامعه را تقویت کند.
در حوزه سیاستگذاری چه اقداماتی باید انجام شود؟
در حوزه سیاستگذاری پوشاک، لازم به توضیح است که متاسفانه نگاه دقیقی به ساختار بنیاد ملی سبک پوشش که نتیجه مطالعات عمیق کارشناسان این عرصه بود، وجود نداشت. این بنیاد از جنبه های گوناگون شامل طراحی، صنعت، و سیاستگذاری مورد ارزیابی قرار گرفته و ساختارش شکل گرفته بود، اما به دستور رییس محترم جمهور در امتداد چابکسازی دولت، منحل شد. این تصمیم چنین پیداست که مبنی بر درک ناقصی از اهمیت این مساله بوده است، چون که تصور بر این بود که این نهاد فقط در موضوع عفاف و حجاب فعالیت می کند. در صورتیکه نگاه آن خیلی فراتر و چندلایه تر از چنین موضوع هایی بود.
نیاز کشور به یک نهاد قوی که علاوه بر سیاست گذاری، نقش تسهیل گر را ایفا کند، بطورکامل مشهود است. تسهیل گری با تصدیگری تفاوت بنیادین دارد؛ تصدی گری به طور معمول منجر به لطمه هایی جدی می شود، به ویژه وقتی نهادهای دولتی وارد فعالیتهای در رابطه با بازارهای خصوصی می شوند. متاسفانه کارگروه مد و لباس با ساختار فعلی اش در این مورد خیلی ضعیف عمل کرده است، در صورتیکه با عنایت به قوانین موجود مثل بندهای مختلف قانون ساماندهی مد و لباس (مواد ۹ و ۷ و موارد مرتبط دیگر)، ظرفیتهای فراوانی برای تقویت این ساختار وجود داشت.
ما طی جلسات مختلفی در کمیسیون ها کوشش کردیم تا قسمتی از مشکلات موجود را حل نماییم. اگر به یاد داشته باشید، حمایت های مالی متنوعی مانند تسهیلات بانکی از بانک هایی چون مهر و ملی ارایه شد. همین طور برای واحدهای تولیدی صنعتی، معرفی به وزارت صنعت و صندوق دفاع از صنایع کوچک هم انجام شد. جلسات مختلفی هم با وزارت اقتصاد، سازمان امور مالیاتی، وزارت کار و دیگر نهادها برگزار شد تا موانع موجود در این راه کاهش پیدا کند. در خیلی از موارد لازم بود با کمک نهادهای نظارتی مانند دادستانی یا سطوح بالاتر نظیر معاونت اول ریاست جمهوری هماهنگی های لازم صورت گیرد.
از جمله اقدامات دیگر می توان به امضای تفاهم نامه های همکاری اشاره کرد؛ مانند تفاهم نامه با معاونت اشتغال وزارت کار در عرصه مشاغل خانگی یا تسهیلگری در تولید و عرضه پوشاک. هرچند قسمتی از این موارد متوقف گردید و شاید بتوان گفت به فراموشی سپرده شد. با این وجود، احیای این تلاش ها و جایگزینی رویکرد تسهیلگری به جای تصدیگری بازهم نیاز حیاتی این بخش است که باید مجدداً در اولویت قرار گیرد.
موضوعی که در رابطه با آن صحبت شد، به برنامه ها و اقدامات در رابطه با جشنواره مد و لباس فجر دوازدهم اشاره دارد. برای بار اول در این نوبت، تبلیغات گسترده ای در سطح شهر انجام شد و تعداد زیادی بیلبورد شهری به این مساله اختصاص داده شد. این پیشرفت حاصل همکاریهای مستمر و حتی پیگیری های فردی بود که تعاملاتی مفید فایده با شهرداری صورت پذیرفت. از اهم نکات مطرح شده، بر نقش تسهیلگرانه نهادها در پیشبرد این نوع اقدامات تاکید شده است. نهادهای مسئول باید مسیر را برای اجرای بهتر و موفق تر هموار کنند.
متأسفانه کارگروه مد و لباس با ساختار فعلی اش در این مورد خیلی ضعیف عمل کرده است، در صورتیکه با عنایت به قوانین موجود مثل بندهای مختلف قانون ساماندهی مد و لباس (مواد ۹ و ۷ و موارد مرتبط دیگر)، ظرفیتهای فراوانی برای تقویت این ساختار وجود داشت
در بخش دیگری، توجه ویژه ای به جایگاه پوشاک ساعد شد؛ پوشاکی که قابلیت سرمایه گذاری، تبلیغات شهری و رسانه ای دارد و همین طور باید بر اصولی مانند استفاده از مواد اولیه سالم، دسترسی ساده و تطابق با مؤلفه های عفیفانه تمرکز داشته باشد. همین طور به معضل گسترش برخی ناهنجاری های فرهنگی در پوشش اشاره شد که نیازمند هدایت فرهنگی و اجتماعی است.
از جمله اقدامات دیگر، همکاری با فروشگاه های معتبر مانند شهروند و اتکا جهت نمایش و عرضه محصولات ساعد بوده که هدفی جز در دسترس سازی هرچه بیشتر این نوع پوشاک به عموم مردم نداشته است. نمایشگاه های مختلف هم در تقویت ارتباط مستقیم مردم با این محصولات نقش داشته اند؛ گرچه تعدادی از این نمایشگاه ها امکان دارد مشکلاتی ایجاد کنند، اما در مجموع توانسته اند اهداف کوتاه مدت را تامین کنند. به شکل کلی باید این قبیل اقدامات مجدداً در دستور کار باشد و پیگیری شود.
بحث مطرح شده در رابطه با ضرورت ایجاد یک سازمان مستقل، تخصصی و عملیاتی برای مدیریت و هماهنگ سازی نهادهای مختلف حول مسئله پوشاک و مد، حائز اهمیت می باشد. چنین سازمانی می تواند ظرفیتهای نظام مند موجود در کشور را فعال کند و همه نهادها را روی یک میز مشترک گرد هم آورد. موضوعی که می تواند جنبه های فرهنگی، هویتی و نسل آینده را تحت تأثیر قرار دهد.
این اقدامات باید با عنایت به سبک زندگی ایرانی اسلامی که تلفیقی از مؤلفه های ایرانیت و اسلامیت است، طراحی شود. همچنین، به ضرورت تولید داخلی پوشاک برای رفع وابستگی به واردات اشاره شد. بازگشت به هویت اصیل ایرانی و اسلامی در این حوزه مورد تاکید قرار گرفت؛ مسئله ای که حتی مقام معظم رهبری طی دهه های گذشته پیگیر بوده اند، اما تا امروز به صورت کامل محقق نشده است.
در پایان، بر اهمیت هماهنگی ملی و تلاش جمعی برای تحقق اهداف حوزه پوشاک تاکید شد تا دغدغه مردم در این مورد برطرف گردد؛ بگونه ای که این مساله مهم فرهنگی با نگاهی جامع به نتیجه برسد و پاسخگوی نیازهای جامعه باشد.
به طور خلاصه، باتوجه به تجربه چند ساله ای که در این کارگروه داشتیم، همراه با مطالعاتی که پیش تر و همینطور پس از آن در این حوزه انجام شده و ارتباطاتی که با صنعت، طراحان و افراد مختلف این زمینه شکل گرفته است و به لطف خدا نتایج مثبتی هم در همان دوره بهمراه داشت، چند نکته به ذهنم می رسد که امیدوار هستم مفید باشد. براستی، هر گروه در ارتباط با این حوزه بشکل جزیره ای و جداگانه عمل می کند؛ طراحان در راه خود، تولیدکنندگان به روش خودشان و حلقه واسط برندینگ هم بر پایه الگوریتم ها و استراتژی های موجود در رسانه ها عمل می کند. هرچند قسمتی از این موارد متوقف گردید و شاید بتوان گفت به فراموشی سپرده شد.
این مطلب دست و هنر مورد پسنده؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب دست و هنر مرتبط
نظرات کاربران دست و هنر در مورد این مطلب