گزارش دست و هنر؛
برگزاری جشنواره كجای پازل حل مشكلات صنعت اسباب بازی است؟
به گزارش دست و هنر مقرر است جشنواره اسباب بازی طبق یک روال معمول، هرسال برگزار گردد یا با تحولات عمیق به حل مشکلات صنعت اسباب بازی کمک کند؟
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: این روزها خبر ششمین جشنواره ملی اسباب بازی داغ شده است و هر چند روز در بین، خبری از تازه ترین تحولات این جشنواره به گوش می رسد. البته شاید مهم ترین نکته در مورد این جشنواره، مجازی برگزارشدن اش باشد که میهمان ناخوانده این روزهای ایران وجهان کروناویروس) مسبب اصلی آن است.
با توجه به دنبال کردن خبرها مسأله ای جدی ذهنم را به خودش مشغول می کند. بد نیست با یک مثال، این مسئله را روشن تر بیان نماییم. تیم ملی فوتبال ایران که حتما معرف حضور همه مان هست، معمولاً هر چند دوره در بین موفق می شود تا به جام جهانی راه پیدا کند و این اتفاق تا مدتی کار روزنامه ها، مجلات، راننده های تاکسی، صف های نانوایی و… را برای طرح بحث و تحلیل راحت می سازد و آنها هرکدام می کوشند از زاویه ای این رخداد را بررسی نمایند. پس از مدتی مسابقات آغاز می شود و تیم ما بعد از انجام چند بازی طبق معمول، شانس صعود از گروه را ندارد و بازیکنان کم کم ساک سفر برای بازگشت به کشور را می بندند. در این زمان رایج ترین حرف هایی که از اقصی نقاط کشورمان به گوش می رسد، جملات معروف «چیزی از ارزش های مان کم نشده» و «از تجربیات این دوره برای حضور قوی تر در دور بعدی استفاده می کنیم» هستند و اصلاً کسی در مورد هزینه های هنگفت درجهت آمادگی و حضور در این مسابقات سخنی به میان نمی آورد و حتی برخی این هزینه ها را ناچیز و ضروری در جهت رشد و پیشرفت تیم ملی می دانند!
نکته جالب تر اینکه این اتفاق دقیقاً ۴ سال بعد در دور بعدی مسابقات می افتد با این تفاوت که ما از تیمی که در دور قبل با دو گل از آن شکست خوردیم، در این دور با یک گل می بازیم و این می شود همان پیشرفت واقعی تیم ما!!!
***
قصه امروز جشنواره اسباب بازی دقیقاً همان قصه تیم ملی فوتبال مان است. جشنواره ای که هرسال با هزینه ها و بخش های بیشتری نسبت به گذشته برگزار می گردد اما در آخر می بینیم که اتفاق خاصی رخ نداد و تمام پیشرفت آن نسبت به رویداد گذشته همان تفاوت شکست دو گل با یک گل تیم ملی است!
هر سال نزدیک به موعد برگزاری جشنواره اسباب بازی می شویم، خبرهای مربوط به آن به شکلی منتشر می شوند که فکر می نماییم دیگر سال جاری مقرر است صنعت اسباب بازی کشور متحول شود و کمترین تغییر آن، بی نیاز کردن کشور از فروش نفت خام است! مخصوصاً خبرهای مربوط به بخش علمی و موضوعات اسامی میهمان های مهمی که مقرر است در این جلسه ها مباحث مربوط به این صنعت را بررسی نمایند، آدم را دقیقاً یاد همان تعریف و تمجیدهای صف نانوایی در زمان صعود تیم ملی می اندازد. اما با شروع نخستین جلسه، تمام امیدمان ناامید می شود که باردیگر در حال شنیدن برخی سخنان تکراری و کلیشه ای ولی در بیان یک سخنران جدید هستیم. البته از حق که نگذریم برخی سخنرانان این جلسات، افراد متخصص و باتجربه ای هستند و سخنان ارزشمندی را بیان می کنند.
اما واقعاً آن میزان از تبلیغات در مورد این جلسات و برگزاری آنها بعنوان یک موفقیت جدی در این رویداد با نتایجی که پس از برگزاری آنها رقم می خورد، به هیچ عنوان همخوانی ندارند. یعنی این جلسات اساساً به دنبال حل مساله خاصی نیستند و کم کم در حال تبدیل شدن به یک برنامه ی تشریفاتی در کنار رویداد هستند و هر سال تغییر میهمان ها در آنها یک تحول بزرگ در این بخش قلمداد می شود که واقعاً این دوره را نسبت به دوره گذشته متمایز کرده است! با این اوضاع احتمالاً ورود میهمانان خارجی در رویداد سال جاری دیگر یک بمب تحول خواهد بود که در هیچ دوره ای سابقه نداشته است! اگر قرار باشد فقط چند جلسه با عنوان نشست های علمی برگزار نماییم و یک عده سخنانی (معمولاً تکراری) را بگویند و بشنویم و برویم تا سال بعد باردیگر همین ماجرا، طبیعتاً خیلی نباید منتظر وقوع اتفاقات خاصی باشیم. چون در کشورمان چنین جلساتی تقریباً هفته ای چندبار تشکیل می شوند؛ تازه پذیرایی های خیلی مفصل تری هم در آنها هست ولی پیدا کردن نتایج حاصل از این جلسه ها نیازمند صرف یک زمان جدی و متمرکز برروی آن مبحث است که البته در بیشتر موارد این صرف زمان موفقیت آمیز نیست!
تاریخچه جشنواره اسباب بازی از سال ۹۴ تا کنون حاوی نکات بسیار مهمی است که شاید حالا در میان هیاهوها و تلاطم های برگزاری رویداد گم شده اند و به حاشیه رفته اند
در کنار بخش علمی، برخی اسامی را می بینیم که تا وارد نمایشگاه نشده ایم، تصورات خیلی خوبی از آنها داریم اما با نخستین ساعات ورود به آنها، همه نظم ذهنی مان بهم می خورد و به معانی موجود از کلمات در ذهن مان شک می نماییم. نمایشگاه عروسک های ایرانی، یکی از همین موارد است. سال قبل وقتی وارد این بخش شدم، به دنبال عروسک های اقوام مختلف ایران می گشتم. عروسک هایی که می توانند به شیرین ترین زبان، فرهنگ های موجود در کشور را منتقل کنند و به شکلی نماینده ای برای هر منطقه باشند. اما هرچه جلوتر می رفتم از این خوش خیالی های ذهنی ام دورتر می شدم. تاجایی که در بعضی از بخش ها می توانستم به آسانی با لباس های بومی مناطق گوناگون کشورهای دیگر همچون روسیه هم آشنا بشوم. البته بازهم از حق نباید بگذریم که صنعت عروسک سازی ایران در چندسال اخیر رشد بسیارخوبی داشته و طراحان خلاقی به این عرصه معرفی شده اند. اما برگزاری یک نمایشگاه با عنوان عروسک های ایرانی برخی نشانه ها را می طلبد که در این نمایشگاه کمتر آنها را می بینیم. یعنی شاید اگر پسوند ایرانی بودن را از این بخش نمایشگاه برداریم، کمی قابل درک تر باشد.
یکی دیگر از مهیج ترین بخش های جشنواره، بخش افتتاحیه است که کم کم در حال تغییر نام به بخش مسابقات وعده پردازی است! جایگاه سخنرانی این مراسم، محل سخن گفتن در مورد کلیشه ای ترین مباحث صنعت بازی و اسباب بازی و سپس بیان وعده های بزرگ از زبان افراد بزرگ تر است! سخنانی که اگر برای نخستین بار باشد که آنها را می شنوید، تصور می کنید که برگزاری این نمایشگاه به مفهوم حل تمامی مشکلات این صنعت است و پس از این نمایشگاه اتفاقاتی خواهد افتاد که دیدن آنها فقط در رؤیا ممکن بود. دقیقاً مثل صعود تیم ملی فوتبال از مرحله گروهی مسابقات جام جهانی! مثلاً یکی از رایج ترین این سخنان پرارزش که معمولاً تأیید همه جانبه حضار را برمی انگیزد و پس از آخر آن همه را به سمت سخنران جلسه سوق می دهد که «به به! عجب سخنرانی» و یا «سخنان امروز شما، پلی بود به سمت فتح قله های دست نیافتنی صنعت اسباب بازی»، مطرح کردن موضوعات مربوط به بازار صنعت بازی و اسباب بازی شامل صادرات و واردات است که ایران چه جایگاه درخشانی در واردات اسباب بازی دارد و چه مقدار از بازار بزرگ کشورمان در اختیار چشم بادامی های عزیز است و با این اوضاع تربیت کودکان مان به خطر خواهد افتاد؛ پس باید فکری نماییم و طرحی نو دراندیشیم. اما وقتی جشنواره تمام می شود و هرکسی سراغ کار خود می رود، تازه می فهمیم که عجب نمایشی اجرا شد، که البته اعتبار بیشتر آنها فقط در حد همان یک هفته نمایشگاه بود ولاغیر! وعده هایی که هیچ گاه عملی نمی شوند و اصلاً از ابتدا قرار نبود که عملی بشوند و فقط بعنوان پر کردن بخشی از مراسم افتتاحیه و یا بخش های دیگر کاربرد داشتند. و این یعنی باردیگر باید بازیکنان بزرگوار تیم ملی ما ساک هایشان را ببندند و با نخستین پرواز محل برگزاری مسابقات را به سمت میهن خویش ترک کنند که سال جاری هم طلسم صعود ما نخواهد شکست!
همیشه سالهای اول یک رویداد امیدوارکننده است و اگر ضعفی باشد و هدفی محقق نشود، به پای نوپا بودن آن می گذارند. اما بالاخره باید یک پایانی بر نوپایی این جشنواره مشخص نماییم. دقیقاً تا چه زمانی باید جشنواره با همان کارکردها و فقط در عناوین و اسامی متفاوت برگزار شود؟
بد نیست به بهانه ششمین سال این جشنواره، از خودمان بپرسیم که در ۵ سال قبل دقیقاً چه اتفاقاتی افتاد؟ و چه دستاوردهایی داشتیم؟ کسی منکر دستاوردها و موفقیت های این رویداد نیست. اما مساله دقیقاً همان تناسب تلاش ها، هزینه ها، موفقیت ها و پیشرفت هاست. اینکه مثلاً تعداد عروسک های معرفی شده از یک عدد به یک عدد دیگر برسد شاید اتفاق خوبی باشد اما مهم تر از آن این است که در یک سال فاصله بین یک جشنواره با جشنواره بعدی، چه پیشرفتی در صنعت عروسک ایران اتفاق افتاده است؟ چه تسهیلاتی برای کسی که تلاش می کند تا عروسک بومی بسازد و فرهنگ ایرانی را به کودک منتقل کند در نظر گرفته شده است؟ اینکه هر سال تعدادی اسباب بازی معرفی می گردند و جوایزی می گیرند خوب است اما آیا تنها مشکل صنعت از ابتدا که طرح برگزاری جشنواره اسباب بازی را مطرح کردیم، همین بود؟ اینکه فقط از تعدادی تولیدکننده تقدیر نماییم و برویم تا سال بعد باردیگر تکرار همین اتفاقات؟ یعنی برگزاری یک جشنواره با این همه تبلیغات و بیان اهداف بزرگی که در اساسنامه آن آمده است برای حل چنین مشکلاتی است؟ آیا حالا پس از شش سال می توانیم ادعا نماییم که برگزاری جشنواره تاثیر به سزایی در حل مشکلات صنعت داشته است و الان خیلی از مسائلی که پیش از برگزاری نخستین دوره مطرح بود دیگر وجود ندارند؟ اگر فکر می نماییم برگزاری جشنواره، یک رویداد سالانه است که چون هرسال برگزار کردیم و حیف است که از روتین بیفتیم، پس دوره ششم و هفتم و… را هم داشته باشیم، حرفی نیست اما اگر معتقدیم که برگزاری این جشنواره مسئولیت سنگینی را به دوش می کشد که مهم ترین آن، حل مشکلات صنعت بازی و اسباب بازی کشور است، به نظر باید در مسیری که در حال پیمودن آن هستیم تجدیدنظر نماییم. شاید نیاز باشد کمی از سطح جشنواره و تعریف و تمجیدها و ظواهر زیبای آن فراتر برویم و سپس ببینیم که برگزاری این رویداد دقیقاً در کجای پازل بزرگ حل مشکلات صنعت قرارمی گیرد؟ آیا به جز برخی فعالان و تولیدکنندگان و خانواده ها، افراد دیگری هم از وجود چنین پدیده سالیانه ای آگاهی دارند؟ آیا آنها هم اصلاً این جشنواره را به حساب می آورند؟
شاید بهترین نشستی که باید برگزار شود، بازخوانی اهداف مورد نظر از برگزاری این جشنواره و میزان دستیابی و یا پیشرفت در هر کدام از این اهداف باشد. اهدافی که اسامی گوش نوازی دارند اما در خیلی از آنها حتی کمترین حرکت روبه جلویی نداشته ایم. (البته اگر عقب گرد نکرده باشیم!)
همیشه سالهای اول یک رویداد امیدوارکننده است و اگر ضعفی باشد و هدفی محقق نشود، به پای نوپا بودن آن می گذارند. اما بالاخره باید یک پایانی بر نوپایی این جشنواره مشخص نماییم. دقیقاً تا چه زمانی باید جشنواره با همان کارکردها و فقط در عناوین و اسامی متفاوت برگزار شود؟ چه وعده هایی که مسؤلان مختلف در این رویداد دادند و حالا هیچکس یادش نیست حتی خود آن مسئول! چرا؟ چون با این روند فعلی جشنواره راضی شده ایم و این تغییرات ظاهری و شکلی را تحول و دگرگونی می دانیم. اما اگر بخواهیم تحولات جدی صنعت بازی و اسباب بازی را قبل و پس از برگزاری هر رویداد باهم مقایسه نماییم، آیا تعداد آنها به انگشتان یک دست می رسد؟ و اصلاً آیا این تحولات همان چیزهایی بودند که با برگزاری رویداد به دنبال آنها بودیم و حالا می توانیم وقوع آنها را مدیون رویداد بدانیم؟
تاریخچه جشنواره از سال ۹۴ تا کنون حاوی نکات بسیار مهمی است که شاید حالا در میان هیاهوها و تلاطم های برگزاری رویداد گم شده اند و به حاشیه رفته اند و وضعیت جشنواره را دقیقاً شبیه وضعیت تیم ملی فوتبال کشورمان کرده اند که هنوز هم چیزی از ارزش هایش (اگر چیزی مانده باشد) کم نشده و حتما در دوره ی بعدی طوفان به پا خواهد کرد!!!
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب