ناگفته های اكبر عبدی از برخی مسائل

ناگفته های اكبر عبدی از برخی مسائل دست و هنر: اكبر عبدی از برگزاری بزرگداشتش در جشنواره فیلم فجر و تحمل دو سال بیماری گرفته تا ماجرایش با اداره مالیات، همكاری هایش با مهرجویی، تقوایی، حاتمی و معتمدی و گرفتن سیمرغ و البته توجه مقام معظم رهبری به او و آثارش سخن گفت.


به گزارش دست و هنر به نقل از روابط عمومی «سینما دو»، اكبر عبدی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در گفتگو با «سینما دو» با اجرا و سردبیری حامد عنقا، شبكه دو را مدرسه بازیگرها و هنرمندان دانست و اظهار داشت: پایه های كار تصویر را از شبكه دو شروع كردیم و كارهایی مانند «محله برو بیا» و «محله بهداشت» نمونه هایی از این كارها هستند.
وی خاطرنشان كرد: به شكلی اغلب بازیگرها مدیون تلویزیون هستند چون تلویزیون خانه هر بازیگری است. من هم در مقام نویسنده به مدت 20 سال در خدمت تلویزیون بودهام.
عنقا كه برای گفتگو با عبدی به خانه این هنرمند پیشكسوت رفته بود، به برگزاری مراسم بزرگداشت وی در جشنواره فجر اشاره و بیان كرد: خیلی وقتها از اینكه به هنرمندان پیشكسوت توجه نمیشود، گله مند بودید.
خواجه حافظ شیرازی هم می داند من دو سال درگیر بیماری بودم
عبدی در پاسخ اظهار داشت: همانطور كه بارها اعلام شده و حتی خواجه حافظ شیرازی هم میداند، به مدت دو سال بیمار بوده ام. یك سال كه دیالیز می شدم و یك سال هم پیوند كلیه و دوران نقاهت بودم كه در این مدت به علت همین بیماری ممنوع الملاقات هم بودم.
با اینكه كارگر وزارت ارشاد و تلویزیون هستم، كسی از حال من خبر نداشت
وی ضمن اشاره به كارت طلایی بیمه كه در اختیار دارد، اظهار نمود: مشكلات كلیوی هزینه های خاص خویش را دارد اما با اینكه هنرمندان كارگر، وزارت ارشاد و تلویزیون محسوب می شوند، اما آنها از احوال ما خبر نداشتند. در چنین حالتی، یك روز رفتیم هزینه های درمان را با استفاده از بیمه طلایی پس بگیریم اما با مراجعه، افرادی را دیدیم كه مشكلاتی هزاران برابر ما دارند و بنابراین به پول بیمه بیش از ما نیاز دارند، ازاین رو خودمان از این كار خجالت كشیدیم، چون این افراد بطور قطع نیازمندتر بودند.
باور نكردنی است اما تنها كسی كه به من فكر می كرد «آقا» بود
این هنرمند از پیگیری حال و اوضاعش توسط یك فرد خاص گفت و بیان كرد: شاید باور كردنی نباشد اما در این مدت كسی كه اصلا فكرش را هم نمی كردیم وقتش را داشته باشد، به ما فكر كند، جویای احوال ما شد؛ «آقا» (مقام معظم رهبری) در این مدت دو بار با استفاده از دوستانی كه خدمتشان می رسند، حال من را پرسیده بود و به این دوستان گفته بودند، پیگیری احوال اكبر عبدی شوید و اگر كمك مالی یا دوا و درمان نیاز دارند، رسیدگی كنید. واقعا این مورد برای من جالب بود زیرا اصلا فكر نمی كردم بنده را به یاد داشته باشند زیرا ایشان در راس یك كشور قرار دارند و بسیار سرشان شلوغ است.
عنقا در ادامه این پرسش را مطرح كرد كه ملاقاتی هم با رهبر معظم انقلاب داشته اید؟ كه عبدی پاسخ داد: تابحال ملاقاتی با رهبر معظم انقلاب نداشتم اما با استفاده از فیلم ها به من توجه كردند. ایشان حتی درباره برخی از كارهای من مانند «آدم برفی»، «اخراجیها» و «رسوایی» دست خط نوشتند. ایشان درباره بازی بنده در رسوایی فرمودند، در 35 سال قبل كسی به این خوبی نقش یك روحانی را بازی نكرده بود.
وی در ادامه از بدهیاش به سازمان مالیات برای این دو سالی كه به دلیل بیماری نتوانسته بود، فیلم بازی كند، گفت و ابراز كرد: سازمان مالیات اعلام نمود اگر این پول را ندهید، ممنوع الخروج میشوید كه این كار را هم انجام دادند! پس از آن هم ممنوع المعامله و ممنوع الحساب شدم و تازه حدود سه ماه است كه این مشكل حل شده است. واقعیت این است كه قضیه مالیات اصلا شوخی بردار نیست و نمیتوان از آن به راحتی گذشت و تنها شاید از بعضیها نتوان مالیات گرفت!
بازیگر فیلم هایی چون «اخراجی ها» و «رسوایی» عنوان كرد: در ذهن همه آدمها به خصوص دوستان و فامیل این سوال بوجود آمده است كه در این بزرگداشت، چقدر هدیه نقدی دادهاند؟ یك هدیه آن قابی بود كه دست خط وزیر را داشت و ما آن را بعنوان هدیه معنوی به یادگار نگه می داریم اما آنچه در چشم همه است، هدیه مادی است.
وی ادامه داد: وقتی پاكت هدیه مالی را دریافت كردیم، همسرم آن را باز كرد و با شادمانی گفت صد میلیون هدیه دادهاند! اما وقتی دخترم نگاه كرد، گفت این صد میلیون ریال است!
دو سال كار نكردم و پولی نگرفتم اما سازمان مالیات از من مالیات گرفت
عبدی در پاسخ به قانون معافیت هنرمندان از پرداخت مالیات اشاره و عنوان كرد: بر مبنای این قانون هنرمندان از پرداخت مالیات به شرطی كه دستمزد قراردادهایشان را اعلام كنند، معاف هستند. همینطور به علت اینكه در دو سال قبل بیمار بودم و نتوانستم كار كنم، پولی هم دریافت نكردم اما متاسفانه سازمان مالیات اعلام نمود باید این مورد را به اطلاع آنها می رساندم و چون این كار را نكردم، مشمول دریافت مالیات شدم! این در شرایطی است كه به آنها گفتم به علت بیماری توانایی رجوع به سازمان مالیات را نداشتم و اگر این توانایی را داشتم، قرار داد بازی در یك فیلم را امضا می كردم. ضمن اینكه همه می دانستند من بیمار هستم اما آنها مصر بودند كه باید این مورد را اعلام می كردم.
كاش ممنوع الخروج می ماندم، چون عوارض خروج خیلی زیاد است!
وی با اشاره به پرداخت مالیات و رفع ممنوع الخروجی، عنوان كرد: البته بعد فهمیدیم كاش ممنوع الخروج می ماندیم، چون هر كسی كه می خواهد از كشور خارج شود، در هر مرتبه، عوارض بیشتری باید پرداخت كند.
بازیگر پیشكسوت سینما و تلویزیون با اشاره به اینكه مردم هر روز برای من بزرگداشت می گیرند، اشاره كرد: به اندازه ای كه از بزرگداشت آقایان اسماعیلی و نجفی خوشحال شدم، برای برگزاری بزرگداشت خود خوشحال نشدم.
برای دیدار با مهرجویی خوابم نمیبرد
عبدی در ادامه به همكاری با داریوش مهرجویی اشاره نمود و اظهار داشت: آشنایی من با استاد مهرجویی جزو خاطرات شیرین من است. تئاتر كار می كردم كه دستیار مهرجویی یك سناریو به من داد و گفت شنبه ساعت 5 بعداز ظهر دفتر پخش حضور داشته باشید تا با مهرجویی درباره این نقش حرف بزنید. بنده تا آن روز موعود خوابم نمی برد و دائم به این دیدار و بازی در نقشی مقابل عزت الله انتظامی فكر میكردم. وقتی روز موعود رسید به دفتر رفتم و با مردی كه شلوار جین ریش ریش شده و پوتین سربازی داشت، روبرو شدم كه داشت برای خودش قهوه درست میكرد. داخل رفتم و بعداز سلام و احوالپرسی، گفتم یكی هم برای من درست كن!
با قراردادم برای بازی در «اجاره نشینها» می توانستم 150 متر در خیابان پیامبر زمین بخرم
وی با اشاره به این مورد كه با وجود تماشای فیلم های مهرجویی، هیچگاه او را از نزدیك ندیده بودم، عنوان كرد: وقتی با قهوه به سراغ من آمد، پرسیدم آقای مهرجویی را میخواستم ملاقات كنم كه او خودش را معرفی نمود و آن موقع فهمیدم چقدر كار بدی كردم. به او گفتم بگذارید، قهوه را دور بریزم و خودم یكی دیگر درست كنم كه اجازه این كار را نداد. از آنجا با هم آشنا شدیم و قرارداد بازی در فیلم را با رقم 40 هزار تومان بستیم! با این پول می توانستم، یك تكه زمین 150 متری در آن زمان در خیابان پیامبر فعلی بخرم. قرار داد استاد انتظامی در آن زمان 80 هزار تومان بود.
بازیگر «اجاره نشینها» اضافه كرد: مهرجویی برای نقشهای دیگر از من مشاوره گرفت و در آن زمان خانم سلیمی و استاد كاویانی را كه در تئاتر حضور داشتند، معرفی كردم. در نهایت آقای مهرجویی از كار من راضی بود و بنابراین 10 هزار تومان دیگر به قرارداد من اضافه كرد.
عبدی از برگزاری فستیوالی توسط بنیاد چارلی چاپلین گفت و اظهار نمود: این بنیاد كه توسط خانواده چاپلین اداره میشود، فیلمهای كمدی خانوادگی جهان را بررسی میكند و به بهترین ها جایزه می دهد. پس از برگزاری این مراسم، استاد انتظامی به شوخی به من گفت مهرجویی زبل بازی درآورد، چون معمولا بازیگر نقش اول و مكمل را دعوت میكنند اما مهرجویی به جای من و تو زن و بچه اش را برد. البته رفتن به این جشنواره در آن زمان برای من خیلی زیادی میشد و همین كه در كنار این آدمها و در مقابل دوربین این اساتید در فیلم «اجاره نشینها» بازی كردیم، برای هفت پشت من بس بود.
این بازیگر سینما در ادامه تصریح كرد: تلویزیون سریالی با عنوان «میرزا كوچك خان» با نویسندگی و كارگردانی استاد تقوایی تهیه و تولید كرد. قرار بود ارجمند نقش میرزا كوچك خان را بازی كند. اما فرد دیگری به نام افخمی كارگردانی را از تقوایی گرفت و نقش من را هم تغییر داد.
وقتی افخمی كارگردانی «میرزا كوچك خان» را از تقوایی گرفت، قراردادم را پاره كردم
وی افزود: اما من اعلام كردم قراردادم با تقوایی بود و بعد از بازگرداندن 20 هزار تومانی كه بابت پیش پرداخت دریافت كرده بودم، قرارداد را پاره كردم. وقتی این مورد به گوش تقوایی رسید، من را به خانهاش دعوت كرد و خیلی تحویلم گرفت و همان جا قرارداد یك فیلم را امضا كردیم كه بابت بازی در آن كه چند ماه طول كشید 190 هزار تومان دریافت كردم. خاطرم است، در آن فیلم، به علت وزش باد، دكور به داخل رودخانه افتاد و از بین رفت و بنابراین كار هم كمی دچار تاخیر شد.
عنقا در ادامه به دو فیلم «مادر» و «دلشدگان» ساخته مرحوم حاتمی اشاره نمود و اظهار داشت: درباره این دو فیلم بخصوص مادر كه خاطره همه ایرانی ها است و همینطور تجربه كار با مرحوم حاتمی توضیح دهید.
حاتمی جزو معدود شخصیتهایی بود كه سر وقت نماز میخواند
عبدی اظهار داشت: مرحوم استاد علی حاتمی آن تیپ شخصیت هایی را كه در فیلمهایشان نمایش دادند خیلی خوب میشناختند و با آنها زندگی كردند. مرحوم حاتمی جزو معدود شخصیتهایی بودند كه سر وقت و هنگام پخش اذان به اقامه میایستاد و نمازش را میخواند.
عنقا از علت پذیرش نقش غلامرضا در فیلم مادر پرسید و عبدی پاسخ داد: استاد اسكندری چند طرح و تست زدند و بعد مرحوم حاتمی پذیرفتند نقش غلامرضا را بازی كنم.
وی درباره حاتمی اظهار نمود: مرحوم حاتمی هیچ وقت صد صفحه سناریو در اختیار بازیگر قرار نمیداد. او داستان را تعریف میكرد و عموما سناریو و دیالوگها را در مسیر رفت و آمد به خانه و محل فیلمبرداری مینوشت.
قرار بود نقش یكی از مریدان كر و لال مرحوم تختی را بازی كنم
این هنرمند به آخرین همكاری خود با مرحوم حاتمی اشاره و بیان كرد: در فیلم آخر مرحوم حاتمی كه متاسفانه نصفه كاره ماند، قرار بود نقش یكی از مریدان مرحوم تختی را كه كر و لال بود و كارهای خانه تختی را هم انجام می داد، بازی كنم. این كارگر مرگ تختی را هم می بیند اما چون كر و لال بود، نمیتوانست بگوید. مرحوم حاتمی به من گفت چون شما میتوانید در مراسم تشییع تختی، اشك تماشاگر را در بیاورید، به شما نیاز دارم اما متاسفانه قسمت نشد و ایشان در 54 سالگی فوت كرد و به این شكل شاعر سینمای ایران از دست رفت.
احمدرضا معتمدی آدم خاصی است و بازی برای او را با علاقه قبول كردم
در ادامه بازیگر فیلم «قاعده بازی» درباره كارگردان این فیلم خاطرنشان كرد: یكی از آن آدمهای خاص، احمد رضا معتمدی است. وقتی از سوی او برای بازی در یك فیلم پیغام آمد، با علاقه قبول و تلاش كردم با وجود مشكلاتی كه داشتم، نقشی كه كارگردان از من میخواست را اجرا كنم و رضایت او را جلب كنم.
بازیگر باید مثل موم در اختیار كارگردان باشد
وی تصریح كرد: هر بازیگر باید مانند یك موم در اختیار كارگردان باشد زیرا كارگردان مجسمه ساز است و بازیگر متریال است كه باید مانند موم در اخیار این مجسمه ساز باشد و با وجود حرف و حدیثهایی كه درباره فروش فیلم وجود داشت، اما خوشحال هستم كه در كارنامهام، دو كار با این استاد عزیز دارم. معتمدی در انسانیت، كارگردانی و در شناخت از سینما خیلی خوب هستند. او تنها فرد در سینما است كه بیش از 20 سال است فلسفه تدریس می كند و از خیلی ها شنیدم ایشان بسیار با سواد است.
به جای مراسم اختتامیه به خانه پدری رفتم
عبدی همینطور خاطره دیگری از فیلم «مادر» مطرح و اظهار نمود: به اتفاق استاد جبلی و كلاری در سینما بهمن، فیلم را تماشا میكردیم و قرار بود به جشنواره برویم. وقتی از سینما خارج شدیم. یك آقایی گفت خانه من در نزدیكی سینما است و دختری دارم كه از ناحیه پا دچار مشكل است و علاقهمند است شما را ببیند. با اینكه جشنواره شروع شده بود و باید میرفتم، اما دعوت این پدر را پذیرفتم. وقتی به خانه آنها رفتم، دخترشان كه روی ویلچر بود، با دیدن من بسیار خوشحال شد. آنها مرا شام هم دعوت نمودند و در نهایت آن آقا كه بلور ساز بود، یك جام بلورین كه توسط دخترش نقاشی شده بود، به من هدیه داد. من هم خدا را شكر كردم با اینكه جایزه سیمرغ نگرفتم، اما جایزه ام را از مردم مستقیما آن هم پیش از جشنواره گرفتم.
ماجرای جام بلورین طلا و سیمرغ گچی!
وی ادامه داد: وقتی به جشنواره رسیدیم، كاندیداها را اعلام نمودند و در نهایت گفتند جایزه به اكبر عبدی برای فیلم «مادر» میرسد و سیمرغ را گرفتیم. وقتی خانه رسیدم، پدرم گفت این جام بلورین طلا است؟ گفتم فكر نمی كنم اما پدرم تصریح كرد حتما طلا است اما آن سیمرغ، شیشه است و به همین خاطر دور بیانداز اما این بلور، دو كیلو طلا است! وقتی هم آن را جابجا می كرد، بخش انتهایی آن افتاد و متوجه شد از گچ تولید شده است!
نمی دانم سیمرغ «خوابم میاد» را بعنوان بازیگر مرد گرفتم یا زن!؟
این بازیگر پیشكسوت درباره دومین سیمرغ بلورین خود بابت فیلم «خوابم میاد»، اظهار نمود: هنوز مشخص نمی باشد این سیمرغ را بابت بازی بعنوان مرد یا زن گرفتهایم؟ فعلا همینطور روی هوا هستیم.
من هم گاهی با پول وسوسه می شوم چون آدم معمولی هستم!
عبدی در انتها از اشتباهات دوران هنریاش گفت و بیان كرد: خودم را همیشه هنربند و نه هنرمند می دانستم. ما هم مثل بقیه آدمها فریب می خوریم و گاهی با پول وسوسه می شویم چون آدم معمولی هستیم.



1396/11/23
14:12:03
4614
5.0 / 5
تگهای خبر: بازی , بیمه , جشن , جشنواره
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
X
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۳ بعلاوه ۳
دست و هنر
dastohonar.ir - حقوق مادی و معنوی سایت دست و هنر محفوظ است

دست و هنر

هنر و صنایع دستی